پراگماتیسم چیست؟ پراگماتیسم مبحثی فلسفی و دستگاه منسجم فکری است که مترتب بر شئون گونه گون است که مطرح و بررسی کردن آن مجال دیگری می طلبد. دراینجا نگاه خویش را به نگاه پراگماتیست ها به سیاست معطوف می کنیم. پراگماتیست ها بحث در حوزه ی ذهن و انتزاع را وا می نهند و عطای استدلال در امر پیش از عمل و عرصه اجتماع را به لقایش می بخشند. آنان اعتقادی به پیشینی بودن فلسفه بر دموکراسی ندارند.( و البته هر مشرب سیاسی دیگر)
پیش از عین ذهنی وجود ندارد. هر استدلال و منطقی مقدم بر عینیت عمل، مهمل است یا در بهترین حالت بیهوده و فاقد سود است. به همین دلیل است که رورتی کتاب» تقدم دموکراسی بر فلسفه» را می نگارد، تا نشان دهد دموکراسی مقدم بر فلسفه است. این تقدم ارزشی یا زمانی نیست که وجودی است. در مرام آنان بی نهایت نقد ذهنی و ایرادات منطقی( به همان معنایی که در نزد فلاسفه به کار می رود) به هر مرام ، مکتب و گفتمان سیاسی وارد است. به اندازه دلایل در له هر کدام علیه آن نیز موجود است. تنها پس از اعمال امر است که حسن و قبح آن معنا می یابد. دموکراسی خوب است نه به این دلیل که فیلسوفان و منتقدان سیاست را یارای ابراز ایرادی بر آن نیست و به اصطلاح ساده مو لای درزش نمی رود، بلکه اتفاقا بسیار ایراد و اشکال ذهنی بر آن وارد است. اما سخن این است که » جواب می دهد» و در عرصه ی واقعی اجتماعی کارکرد دارد. کارکرد دموکراسی در عینیت و واقعیت و سودبخشی عینی آن است که تمام ایرادات ذهنی را بی ارزش می سازد. دموکراسی مقدم بر فلسفه است. یک پراگماتیست می گوید پیش از دست بردن و گلاویز شدن به امر سیاسی و اجتماعی از حسن و قبح امر هیچ نمی دانم و اگر بدانم هم، فاقد سود و فایده است.( فایده جمعی و نه فردی)
آنجا که عقل حاکم و داور است، برهان و شاهد، استدلال منطقی است اما در امر اجتماعی، شاهد و داور عقل نیست، که تاریخ است. تاریخ یک پوزیتیویست تمام عیار است. فاقد عقل و منطق چرتکه ای است. تاریخ چشمی دارد و دستی. چشمی که می بیند و دستی که می نگارد. هر مکتبی ولو ایستاده بر هزاران جلد کتاب استدلال و فلسفه و منطق باشد اما در عرصه اجتماع و سیاست، به سرکوب، اختناق، اضمحلال عدالت و آزادی و صلح بینجامد، از منظر قضاوت تاریخ بیهوده و لاطلائل است. قضاوت تاریخ معیار قضاوت مردمان است.
علت فروپاشی شوروی در قرن بیستم چه بود؟ آیا نمایندگان لیبرالیسم و مارکسیسم با یکدیگز دور یک میز نشسته و مناظره کرده و اندیشه چپ در آن شکست خورد که به یک باره فروپاشید و اندیشه و نگاه و ایدئولوژی اش که آن روزها فراگیر بود و افراد بسیاری فارغ از رنگ نژاد و ملیت و حتی مذهب بدان گرویده بودند، امروزه این چنین به محاق رفته است؟ آیا استدلال های لیبرال ها از منطق مارکسیست ها قوت بیشی داشت که نتیجه چنین شد؟ اینکه چپ فاقد استدلال متقن بود یا نبود و دچار فقر فلسفه بوده است یا نه بحث دیگری است. سخن این است که فروپاشی بلوک شرق با ضعف احتمالی استدلال های آن ربطی ندارد. آیا تمام مردم جهان استدلال های له و علیه دموکراسی را خوانده و فهم کرده اند که چنین بدان اقبال دارند؟
چرا در سالهای اول انقلاب ایده و تئوری ولایت فقیه این چنین مقبول مردمان افتاد؟ آیا همگی در سالهای 47 و 48 در نجف پای درس خارج فقه حضرت امام نشسته بودند و آیا حتی نام شیخ قمی و مرحوم نراقی را شنیده بودند یا کتاب چندین مجلدی فقهی مرحوم آیه الله منتظری را مطالعه کرده بودند؟ حاشا و کلا که حتی روحشان از این مباحث خبر می داشت. آنان می دیدند که این گفتمان انقلاب را پیروز ساخت و استبداد و استعمار کهن را به زانو در آورد و توانست گروه های مختلف را زیر یک پرچم واحد گرد آورد. توانست قلوب مردم را به یکدیگر نزدیک سازد و سراسر ایران را با آن همه گونه گونی فرهنگی و قومی، یکپارچه و متحد سازد و سبب شود که در جنگی سخت برای اولین بار در طول قرن اخیر، هیچ بخشی از خاکمان جدا نشود و … لذا توده بدان دل بست و در راه آن فداکاری بسیار کرد.
قضاوت و کنش توده چنین است و باید که باشد.
باید دانست اقبال عمومی به یک مکتب هیچ ربطی به پشتوانه کلامی و فلسفی آن گفتمان ندارد. البته مراد این نیست که فلسفه دانی و تلاش برای بنیان نهادن ساختار فلسفی نظام مند برای یک تز و ایده سیاسی، یکسره باطل و پوچ است، هرگز. بلکه سخن بر سر استمرار و تداوم اقبال مردمی به یک مکتب سیاسی است. توده ی مردم در درازمدت اسم را وا می نهند و مسما را در می یابند. ظاهر و شاکله و استدلال های ذهنی مشروعیت بخش حاکمیت را رها می کنند و به کارآمدی آن می نگرند.
هرکس که به دنبال اصلاحات است ( به معنای اعم از فعالین سیاسی منتسب به جبهه اصلاحات) باید همت اش مصروف بر این امر باشد که سودمندی و کارآمدی گفتمان خویش را نشان دهد اگر کسی خواهان یاری رساندن به انقلاب است باید مفیدیت تز آن رادر عرصه عمل به رخ رقیب بکشد.
نیاز امروز انقلاب به کسانی است که همت اش معطوف به حل عملی و نه انتزاعی نزاع ها و تناقضات مطروحه باشد. ورنه هر مکتب و ایدئولوژی بشری در مقام امر انتزاع و ذهن و به عنوان یک مسئله در ذهن فیلسوف حاوی بیشمار تناقضات است. محال است امر اجتماعی فاقد اشکال ذهنی و منطقی باشد.
جمهوری اسلامی نیز از آنچه در بالا آوردیم مستثنا نیست. جمهوری اسلامی به اجرای جمهوریت و رعایت و پاسداشت اسلامیت است که جمهوری اسلامی است و اگر هر مسئولی در هر جایگاهی در هر شرایطی به عملی مبادرت کند که یکی از این دو رکن را نادیده گرفته باشد، چه بخواهد و چه نخواهد به انقلاب خیانت کرده است و آرمانهای انقلاب را به هیچ انگاشته است. تاریخ قاضی کور و کری است که دستی شمشیر دارد و دستی ترازو. نه به آنچه هستی اعتنا می کند و نه به استدلال هایت گوش فرا می دهد. آنچه کردی را ترازو می کشد و وزن می کند و حکم می دهد. برای تاریخ جمهوری اسلامی و غیر آن علی السویه است مگر به کردارشان و کارنامه شان.
***
پینوشت:
1.دو تن از دوستان بسیج دانشگاه، حسین کامکار و حمید عظیمی در نشریه پرگار نقد و خرده ای بر این مطلب نگاشته اند.
2.در نظر نگارنده ایراد و انتقاد این عزیزان ناظر بر مطلبی بوده است که اصولا مد نظر نویسنده نبوده است و محمل نقد این عزیزان متباین از قصد و غرض متن است و قضاوت را به عهده خواننده وا می نهیم و به یاری خدا در طی مطلبی به صورت مبسوط به این انتقادات پاسخ درخور داده خواهد شد.
حدس هایی درمورد پاسختان می توان زد اما به هر شکل.
مشتاقانه منتظریم.
ضمناً در کنار آنکه به تشریح مقصودتان از طرح بحث پراگماتیسم می پردازید در نظر بگیرید که خواننده نوعی به صورت عادی چه برداشتی از متن مذکور می کند.
یا حق
سخن به اطناب انجاميد، اين را براي منتقدينت فرستادم گفتم تو نيز آن را بخواني…
اين كه برپايي «عدالت، آزادي و صلح» را مبناي كاركرد اجتماعي و زايش عملكرديِ زائوي مشروعيت زايِ فلسفي حكومت ندانيم و خلاف آن را «ماده پرستي» نام نهيم؛ ديگر چه ترازويي ماند كه سنگِ سنگين پشتوانه ي تئوريك نظام حكومتي را بدان بسنجيم؟!
اين فرار به جلو ، فرافكني و شبيه سازي «علي تا عليِ» شما، تا كجا مي بردتان؛ نميدانم! حكومت «علي اعلاء» بنا نشد مگر به اين كه :«من خلافت را نپذيرفتم و جامه ي زعامت امور را بر قامتم نپوشانيدم تا كه مردم چنان به سوي من هجوم آوردند كه در ميان صفوف در هم فشرده شان استخوان هاي بازوانم هر آينه مي شكستند، اگر عمار و اَشتر نخعي نبودند…»، نشنيده بوديد كلا مش را؟ حكومتش را بر پايه ي اقبالِ عموم بنا نهاد و حتي، حتي «قرآن ناطق» آن زمان كه سپاهيانش «لا حكم الا لله…» سر دادند، شمشير وا نهاد و بر خاسته شان تن داد. مگر نبودند بعد از او كه خاك بر سر و صورت مي پاشيدند؛ كه عدالت علي را از كف رفته يافتند…او سرافرازانه ترين قضاوت تاريخيِ تاريخ را رقم زد. حال چه چيز تو را شايد كه عدالت و صلح را به چوب ماده پرستي مي راني و خود نقض گفتار خود مي كني و حكومت علي را ناكار آمد تر جلوه مي دهي… شما فقط بر پنج حرف «واو، لام، الف،ياء و تا» سوار شده ايد كه فرسنگ ها فاصله دارد از معناي لغوي «كلمه»ي آن چه رسد به معناي «علوي»اش. «ولي نامي» كه تخم محبتي در قلوب نكاشته و حاصلي جز آرزوي مرگ براي خود از دهان پير و جوان برداشت ننموده را چه به «علي».
weblog khobi darid
mafagh bashid
سلام
چرا این چنین جایی کم فعال است؟
بنویسید و فعالش کنید
نمی دانم چه حکمت است اما در دانشگاه که سخت است جمعهای جمع! تشکیل دادن و حفظ کردن
شاید این جا بشود
(سخنرانی افتتاحیه حمید تقوائی در پلنوم ٣۵ کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری)
آخه خواهر جنده های مادر قحبه ، بعد از گاییده شدن شوروی و کمونیسم در ۲۰ سال پیش دیگه شما چی میگید؟
خوار کسده های حرام زاده مادر قحبه این حرف ها رو برید به یکی بگید که شما رو نشناسه.
هر دفعه مردم ایران میخواهند یک فکری برای آینده خودشون بکنند سر کله این مادر قحبه های خواهر کسده پیدا میشه ، و حواس مردم رو از موضوع اصلی پرت میکنند.
این خواهر کسده های کمونیست اجنبی تروریست فرقی با مسلمانان تروریست اجنبی ندارند. و فقط میخواهند حکومت جهانی اسلامی یا حکومت جهانی کمونیستی بر قرار کنند. و برای اینکار کشتن مردم برایشان اصلآ مهم نیست. و ایده ال آنها حکومت کره شمالی یا طالبان است. اگه جراتش رو دارید برید از امریکا شروع کنید ، همچین مادرتون رو می گان که نتونید نفس بکشید. مردم ایران فقط میخواهند مثل آدم زندگی کنند.
با سلام
ما یک تیم پژوهشی دو نفره از دانشگاه های علامه طباطبایی و شاهد هستیم که در مقطع کارشناسی ارشد رواشناسی مشغول به تحصیلیم. برای پژوهش تازه مان به تعدادی از افراد نیاز داریم که وارد سایت پژوهشی ما شوند و در پژوهش ما شرکت نمایند. پژوهش ما مرتبط با بررسی برخی از ویژگی های شخصیتی با توجه به گرایش جنسی افراد است. کافی است برای شرکت در این پژوهش به آدرس سایت ما که در زیر می آید رفته و پرسشنامه ها را تکمیل کنید. قطعا جز با پاسخ گویی شما دوستان انجام این پژوهش میسر نیست و با شرکت خود لطف بزرگی به جامعه علمی و ما خواهید نمود. پیشاپیش از نگارنده وبلاگ بدلیل استفاده از این محل برای اعلان خواست پژوهشی مان بدون توجه به مطالب وبلاگ عذرخواهی می کنیم و اعلام می کنیم از آنجا که این پژوهش با بودجه شخصی انجام می شود هیچ سرمایه ای جهت تبلیغات نداشتیم. از این رو ناگزیر به این کار شدیم. در ضمن ممکن است در وبلاگی از روی فراموشی چند بار این آگهی را درج کرده باشیم. از این بابت هم عذر می خواهیم. آدرس سایت پژوهشی ما عبارتست از:
http://www.ravan-azmoon.otaqak.ir
در نهایت باز هم سپاسگزاریم.
سلام دوست عزیز
سه شنبه آینده(8 آذر) مصادف با سوم محرم سالگرد رحلت آیت الله منتظری(ره) است.به همین مناسبت گاهنامه اسطوره استواری وِیژه ی سالگرد ارتحال این مرجع آزاده و مجاهد منتشر شده.لطفا از وبلاگ بنده آن را دانلود کرده و به هر تعداد که در توان شماست آن را منتشر کنید.در ضمن لینک دانلود را می توانید در وبلاگ خود قرار دهید تا افراد بیشتری بتوانند از آن استفاده کنند.
ضمنا مراسم بزرگداشت فقیه عالیقدر صبح سه شنبه در مسجد بازار نجف آباد و بعد از ظهر در حسینیه اعظم این شهر برگزار خواهد شد.حتما اطلاع رسانی کنید.
از اینکه رهرو راه آن بزرگ مرد هستید و ارزشهایی را که او بخاطر پاسداشت آنها زجرها کشید،پاس میدارید سپاسگذارم.
درود بر شما
سلام به نویسندگان وبلاگ راه نو
این یه پیام تبلیغاتی نیست!!!!!
شبکه اجتماعی گفتمان شما را به گفتمانی راهبردی دعوت می نماید و از شما در خواست می کند که شبکه اجتماعی گفتمان را در بلاگ خود لینک کنید
متاسفانه این شبکه اجتماعی تک بعدی شده است وهدف از ساخت این شبکه به هیچ وجه این گونه نبوده است ,وهدف این شبکه اجتماعی گفتگوی آزاد میان دانشجویان کشور می باشد واین شبکه اجتماعی فقط در دانشگاه یزد فعالیت کرده واز شما می خواهم که ما را یاری بفرمایید
در پناه حق باشید
http://gofteman.biz
این پیام، یک تبلیغات نیست
این پیام یک دعوت است برای گفتگو وگفتمانی متقابل
شبکه اجتماعی گفتمان
تریبونی برای گفته های شما….
http://gofteman.biz